۶ بهمن ۱۳۹۰

ما ه ربیع، ماه تحول وانقلاب


 ما ه ربیع، ماه تحول وانقلاب

ربیع الاول، یادآورخاطره هاست، از تولد پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم گرفته تاهجرت و رحلت آنحضرت، ماه جان فشانی ها و از خود گذشتگیهاست، ماهی است که اساس و شالوده حکومت اسلامی در آن ریخته شد و وحدت انصار و مهاجرین رضی الله عنهم و خدمات شایسته این دو بازوی اسلام را در خود داشت و با رحلت آنحضرت صلی الله علیه وسلم، این وحدت ناگسستنی مجددا در سقیفه به نمایش گذاشته شد و آمال شوم منافقین کور دل و دشمنان اسلام را نقش بر آب کرد، در این ماه پیغمبر رحمت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم چشم به جهان گشود و همچون خورشید تابناک دنیا را منور ساخت، تولد آنحضرت سر آغاز پیروزی حق بر باطل بود و تحول و دگرگونی و انقلاب را درپی داشت، این تحول در طول دوران حیات پربار پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم در عرصه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در جزیرة العرب و در سایر مناطق جهان تحقق یافت و بدنبال آن ملاک و محور سنجش شخصیت افراد هم تغییر کرد.
 در جوامع قدیم محور سنجش شخصیت افراد تعداد شتران، گاوها، اسب ها، قاطرها، گوسفندها، مقدار درهم و دینار، تعداد غلامان و کنیزان، خانه و املاک و وسایل تجملی و..، بود گرچه همین ملاک شخصیت در حال حاضرهم وجود دارد البته بگونه ای دیگر یعنی هرکس مال و مقام و ثروتی بیشتر، وسیله ای گرانتر، ساختمانی مجلل تر و قدرت بیشتر داشته باشد نزد عامه مردم با شخصیت تر و گرامی تر می باشد، در جاهلیت قبل از اسلام برآورد شخصیت افراد با تعداد غلام و کنیز و قاطر و شتر و گوسفند بود و در جاهلیت بعد از اسلام، زر و زور ملاک شخصیت افراد شمرده می شود.
و از آنجایی که در زمان بعثت پیغمبرصلی الله علیه وسلم ملاک و معیارشخصیت ثروت و قدرت و غلام و کنیز و جاذبه های مادی بود قریش با تعجب اظهارمیداشت: چرا محمد یتیم و از نظر مادی فقیر و تهی دست و بدون پشتیبان، به نبوت برگزیده شده و یکی از شخصیتهای مهم و معروف دو قریه یعنی مکه و طائف برای این کار انتخاب نشده اند، بنابه دیدگاه آنان این یک امر ناشدنی و غیرمنتظره ای بود که یتیمی برای رسالت و رهبریت جامعه برگزیده شود؛ چراکه ثروت و قدرت حرف اول و آخر را می زد و در امور دینی هم این قدرتمندان بودند که سعی میکردند رهبریت مردم را برعهده گیرند و برای آنان خط و مشی تعیین کنند، انسان های غیرقدرتمند هر چندهم که از شرف و نسب والایی برخوردار می بودند نمی توانستند به آسانی مردم رابه سوی خود جذب کنند و نقشی در اصلاح جامعه داشته باشند چون عموما حق و ناحق مطرح نبود بلکه شالوده و اساس روابط: خون، نسب، قبیله، قوم وعشیره بود و هر فردی خود را ملزم به دفاع و حمایت از قبیله و عشیره خود میدانست، افراد عشیره کاری به این نداشتند که حق چیست و باطل چه، انصاف چیست و ظلم چه؟ راستی و صداقت و دیانت و شرافت و حمیت محدود درعشیره و قوم بود و در آن خلاصه میشد تنها و تنها منافع عشیره و قوم مطرح بود و بس و برای رسیدن به آن ازهیچ کاری فروگذار نبودند و افراد قبیله حاضرنمی شدند در برابر فردی دیگر که از نسب و خون آنان نبود سرفرو آورند و سخنان او را بپذیرند.
با بعثت پیغمبراکرم صلی الله علیه وسلم ارزشها و معیارها و رفتارها و روابط اجتماعی تغییر یافت و امتیازاتی که بر مبنای خون، نسب، ملیت ، نژاد، عشیره، رنگ، زبان، ثروت و فقر بود کنار گذاشته شد و کسانی که قبل از بعثت به غارتگری و خود ستایی و لجاجت خوی وعادت کرده بودند و همه چیز رابرای خود می خواستند وقتی که به پیغمبرایمان آوردند از جان و دل ایمان آوردند و همه هستیشان را سخاوتمندانه و از روی عشق و علاقه فدای اسلام کردند و خودشان را از غل و زنجیرهای دست و پاگیر رسوبات جاهلی و جاذبه های پست مادی رها کردند و ارزشها و معیارهای حاکم در جامعه جاهلی را ترک کردند و برهمه ی آنها پشت پازدند و تقسیم بندیهای اجتماعی را کنار گذاشتند و تنهاعامل اتصال و پیوند میان آنان" رابطه عقیده و ایمان" گردید و این عقیده و ایمان بود که آنان را با همدیگر پیوند میداد نه چیزی دیگر.
ایمان وقتی که در قلب کسی راسخ و استوار میگردید او رامتحول می ساخت و آن شخص بلافاصله به تزکیه نفس می پرداخت و از ارزشهای پوچ جاهلی دست بر می داشت و خویشتن را مزین به زیور تقوا و عدالت و اخلاص و وقف جان فشانی در راه تحقق اهداف قرآن و اسلام می کرد. یاران رسول اکرم صلی الله علیه وسلم همگی اینگونه بودند همه ی آنان ایثارگر و فداکار و پروانه گان شمع وجود مبارک آنحضرت بودند، فرمانبرداری و اطاعتشان از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم و مواسات و دلسوزی آنان نسبت به همدیگر و ثبات و پایداری و فداکاریشان در راه آرمان، وصف ناپذیر بود آنان در مقابل مصایب و مشکلات چون کوه ایستادگی نمودند و بامال و جان از پیامبرو مکتب اسلام دفاع کردند، خداوند به وسیله ایشان اسلام را عزت و شوکت بخشید و فتنه ها و دسیسه ها، شکنجه و عذاب و جاذبه های دروغین و پست مادی نتوانست کمترین خللی در ایمان و اراده پولادین آنان به وجود آورد، با فداکاری ایشان اسلام تثبیت و پایدار گردید و در اندک زمانی انتشار و توسعه یافت و این وفا و پایداری آنان در راه اسلام بود که خداوند بر حقانیت ایمانشان در قرآن کریم گواهی داد و ایشان را اسوه و الگو برای سایرمؤمنان قرارداد.
اما مردمانی که از کنار معجزات روشن پیغمبر بی تفاوت گذشتند و به آنحضرت ایمان نیاوردند و نخواستند که از ارزشهای پوچ جاهلی دست بردارند از قبیل ابولهب و ابوجهل و سایر اسلام ستیزان، در برابر مقاومت و از خودگذشتگی یاران پیامبر به زانو درآمدند و روز به روز ضعیف و ضعیفتر شدند و در دنیا وآخرت خوار و زبون گشتند و سرانجام با حسرت و ناکامی به هلاکت رسیدند.
البته باهلاکت ابوجهل وهم فکرانش، دشمنان اسلام به کلی از میان نرفتند بلکه بنابه مصلحت شکل و رنگ عوض کردند و در قالب منافقین و بعد در قالب سبائیها و روافض و بنام اسلام درپی انتقام از دلیرمردان اسلام و تربیت یافتگان مکتب پیامبر برآمدند و به فتنه افکنی و هتاکی و سب و لعن و ترویج رفض و الحاد و اختلاف رو آوردند.
با توجه به واقعیت هایی که ماشاهد آن هستیم در حال حاضر رژیم مستبد ولایت فقیه پرچمدار این هتاکی ها و حرمت شکنی ها و فتنه افکنی ها است که خود بی باوری و بی ایمانی سردمداران این رژیم خود کامه را می رساند، اینان نیز همچون ابن ابی با نفاق پیشگی و ظاهر سازی و دروغگویی در پی فریب مردم برآمده اند ولی از این دروغگویی ها و هتاکی های خود جز رسوایی و ناکامی سودی نبرده و نخواهند برد و همانند ابوجهل به خاک مذلت خواهند افتاد و ابولهب وار با کوله باری از نفرت و ذلت در زباله دانی چال خواهند گردید و جهان اسلام از دسیسه بازیها و فتنه افکنی های آنها آسوده خواهد گشت.                    


۱۱ دی ۱۳۹۰

غرش توپ های رژیم ولایت فقیه


غرش توپ های رژیم ولایت فقیه

حرکت های تحریک آمیزرژیم فتنه گرولایت فقیه وجنگ زرگری میان آمریکا وحاکمان نظام مستبدومردم فریب ایران ورجزخوانیها وتهدیدات توخالی سردمداران آن هرچند برخی ازکشورها به خصوص حاکمان کشورهای خلیج رابه وحشت انداخته است اما برای کارتل ها وکارخانه های اسلحه سازی آمریکا وغرب یک پیشکش وهدیه ی حساب شده است تاآنهارا ازورشکستگی وبحران مالی رهایی بخشد وچرخ کارخانه های کشورهای بحران زده رابه چرخش درآورد ودرعوض آمریکا وسایرین با استفاده ازجامعه بی خاصیت عربی وسایرترفندها جلوسقوط رژیم مستبداسد رابگیرند وبرآدم کشی رژیم سوریه وهمدستان آن مهرتأییدزنند ودست رژیم ولایت فقیه رادرکشتن مردمان بی دفاع سوریه همچون عراق بازگذارند.
این یک امرمسلم است که آمریکا وغرب بیش ازآنکه نگران وضعیت اسفبارحقوق بشردرایران وسوریه وسایرکشورها باشند نگران وضعیت داخلی و ورشکستگی اقتصادی کشورهای خویش اند، لذابرای نجات ازبحران مالی که امروزه دامنگیراین کشورها گردیده، لولوخرخره ومترسکی مثل رژیم آشوب طلب ولایت فقیه رالازم دارند تاهم حکام عرب رابه چاپند وانواع واقسام سلاح های مرگبارخودرابه آنان بفروشند وکشورهای خودراازبحران مالی نجات دهند وهم برای اینکه وابستگی این حکام رابیشترسازند بارژیم مستبد وسازشگرولایت فقیه پشت پرده کنارآیند وبرای آن چراغ سبزنشان دهند وتشویق به آدمکشی وفتنه انگیزی درسطح منطقه نمایند همانگونه که درعراق کنارآمده اندو دست سپاه قدس ورژیم مالکی رادرسنی کشی وبمب گذاری بازگذاشته اند.
اگراتفاق غیرمنتظره وپیش بینی نشده ای پیش نیاید آمریکا ورژیم فتنه گرولایت فقیه بی توجه به حقوق انسان ها هریک منافع خودشان رادرملتهب نگاه داشتن منطقه کماکان دنبال خواهندکردوبه سازشکاری های پشت پرده خودادامه خواهندداد؛ رژیم ایران بدون دغدغه خاطربرسلطه رافضی گری وآدم کشی وآتش افروزی درکشورهای مسلمان خواهد افزود وآمریکا وغرب هم بامترسک قرادادن رژیم ولایت فقیه حکام به ظاهرمسلمان بریده ازملت خویش رازیرچترحمایت کذایی خودقرارداده وازثروت انباشته شده آنان کشورهای خودشان راازتنگناهای اقتصادی نجات خواهندداد.
حاصل کلا م اینکه رژیم ایران وآمریکا هردو درواقع یکدیگرراخوب شناخته اند وازهارت وهورت ودادوفریاد توخالی هم باخبرند ومشترکابه گزافه گویی وتظاهرمی پردازند وبا پاگذاشتن برروی جسدهای نیمه جان انسان ها به رقص وپای کوبی وبازی موش وگربه ادامه می دهند یکی دین رابازیچه خودساخته وبنام دین دست به هرجنایتی می زند ودیگری بنام کفروبی دینی وحقوق بشرمنافع خودرامی جوید.