انديشه وپيشنهادفرعونی
درطول حیات انسان کسانی که خواسته اند جنایات وحق کشی های خودراتوجیه کنند وآن راموجه جلوه دهند، همواره خودشان را خیرخواه ومردم دوست معرفی کرده و حق به جانب دانسته اند وبا استفاده از زروزوروتزویر، بگونه ای وانمودکرده اند که خیروصلاح مردم درپیروی کردن ازپیشنهادات ونظریات ایشان نهفته است وراه منتهی به ترقی وسعادت انسان ها را تنها آنان میدانند ولاغیر.
درگذشته های دور فرعون زمان حضرت موسی علیه السلام ،بارزترین این جنایتکاران ومستکبران عصرخودبوده است، اوخویشتن رابرترازهرانتقادی میدانسته وبه کسی اجازه اعتراض ومخالفت نمی داده است اوهمواره سعی میکرده اطرافيان ومشاوران خودراازتصميمات وبرنامه هاي كاري خودباخبرسازد البته نه برای انتقاد ویا ارائه ی پیشنهادات بهترازسوی حاضران بلکه برای برآوردن خواسته هایش و اجرای برنامه ها وتصمیمات اتخاذشده ازسوی او، چنانچه فرعون به اطرافیان ومشاوران خود می گوید: ( می جزآنچه صلاح دیده ام وپیشنهادکرده ام صلاح نمی بینم وبه شما پیشنهادنمی کنم ومن جزبه راه هدایت ومنتهی به سعادت، شمارا راهنمودنمی کنم) { ترجمه آیه 29 سوره غافر}
یعنی دستور، دستورمن است وباید اجراشود وکسی حق چون وچرادربرابرآن راندارد، این من هستم که خوب وبد رامی فهمم وتشخیص میدهم که خیروصلاح انسان هادرچیست، من به جای همه آنها می اندیشم وتصمیم می گیرم، وظیفه ی آنها تنهاوتنها اطاعت کردن ازفرامین ودستورات من و برآوردن خواسته ها وآمال من است.
این طرزرفتارحکومتی واندیشه فرعونی را، ما امروزه در رژیم ولایت فقیه به وضوح مشاهده می کنیم، آقای خامنه ای باهمین اندیشه البته بنام مذهب برمردم حکم روایی می کند ولباس تقوابه خودمی گیرد وخودش را" ولی امرمسلمین جهان" وقیم ملت می نامد واین اجازه رابه خودمی دهد که به جای همه ی مردم فکرکند وبیندیشد وتصمیم بگیرد وهرکس دربرابرحاکمیت مطلق اوقرارگیرد ویا دربرابر رأی وتصمیم اتخاذشده اواعتراض واظهارنظرویا انتقاد نماید باچماق ولایت فقیه برفرق سرش می کوبد وبنام مذهب ودین اورامی درد ومی کشد ومی بندد. همه این جنایات باصبغه ی مذهبی وتحت نام ولایت مطلقه فقیه صورت گرفته ومی گیرد وبرهمین اساس آقای خامنه ای اطاعت ازدولت دست نشانده ی خودرایک واجب شرعی می داند وبه کسی اجازه اعتراض ومخالفت کردن بادست نشاندگان خودراهم نمی دهد. بانام ولایت فقیه برای تحکیم موقعیت خود دست به هرجنایت وخیانتی می زند وحق دوستی وپیمان را درحق هیچ منتقد ومعترض خودی نگاه نمی دارد،هرچند هرازگاهی به عوام فریبی متوسل می شود واشک تمساح می ریزد وبه ظاهرپیشنهادمصالحه ودوستی میان خودی هارامی دهد وبالفاظی ومکاری تمام ازلزوم وحدت وجذب نیروهای داخلی بریده ازپیکره نظام ولایت فقیه، حرف می زند ولی ازطرفی هم آنان راسران فتنه و وابسته به بیگانگان وفریب خورده وخواص مطرود وگمراه شده می خواند وباتفرعن به معترضین نگاه می کند واین پیشنهادرابه آنان میدهدومی گوید: " باید کسانی راکه جزومجموعه نظام بوده اند امابراثراشتباه، جداشده اند بانصیحت به راه برگرداند." ازظاهراین پیشنهاد وحدت پیداست که ازنوع پیشنهاد فرعونی است وگویای آن است که به اصطلاح این گمراه شدگان التزام عملی خودرابه ولایت فقیه نشان دهند وسربرآستانه ولی فقیه گذارندوتوبه کنند وازاشتباه وغفلت خودبازآیند وازهمراهی بامردم واعتراض وانتقادبه عملکردحکومتگران دست بردارند تا دوباره درزمره خواص قرارگیرند وامتیازات ازدست رفته ی خودرابدست آورند.