۴ آبان ۱۳۹۱
۳۰ شهریور ۱۳۹۱
آتش افروزی دشمنان اسلام
اسلام
دین عقیده و احترام است و به همه مقدسات احترامی خاص قایل است و به کسی
هم اجازه نمی دهد که به مقدسات کسی بنام آزادی بیان اهانت ورزد، دین اسلام
دین عزت، شرف، شهامت و جهاد است دین ذلت و خواری نیست که هر از چندگاهی
هرکس و ناکسی با بهانه های مختلف عقاید و مقدسات پاک مسلمانان را به چالش
بکشد و به آنها بی احترامی کند و توقع داشته باشد که آب از آب تکان نخورد و
اهانتگران همچنان بتازند و اهانت ورزند.
آتشی
که یک شهروند آمریکایی برافروخت و به پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم
اهانت ورزید دود آن به چشم کارگزاران و عوامل آمریکا رفت و خواهد رفت هنوز
این بی خردان درنیافته اند که هیچ مسلمانی اهانت به پیامبر اکرم صلی الله
علیه وسلم را تحمل نمی کند و این نوع اهانت ها که هر از چند گاهی به طور
سازمان یافته صورت می گیرد هر چند باعث نا آرامی در کشورهای اسلامی و
برانگیخته شدن احساسات مسلمانان میگردد اما در نهایت این شهروندان
آمریکایی خواهند بود که قربانی این اهانت ها مي گردند (همانطور شدند و هر
شهروند آمریکایی احساس نا امنی می نماید) وهمیشه با دلهره و ترس زندگی مي
نمایند.
و
اگر کسی به این امید اهانت می ورزد که مسلمانان را به مرور زمان بی هویت و
بی تفاوت نسبت به مقدسات آنان سازد یقینا این آرزو را بگور خواهد برد
چراکه محبت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در رگ و خون هر مسلمانی عجین
شده است و این محبت با این ترفند ها زدوده نخواهد شد.
jebheahlesunnat@yahoo.com
جبهه همبستگي ملي اهلسنت ايران
۱۶ بهمن ۱۳۹۰
اهل سنت ایران قربانیان خاموش
اهل سنت ایران قربانیان خاموش
در هفته نام نهاد وحدت جلسات و سخنرانی ها و گزارشها از اوضاع اهل سنت ایران به شیوه ای ارائه میگردد که گویا اهل سنت کوچکترین مشکلی با رژیم ولایت فقیه ندارند و از آزادی عقیده و بیان و برابری حقوق و عدم تبعیض برخوردارند، غافل از آنکه ملت ایران و به ویژه اهلسنت گرفتار رژیم مستبد، دغلکار، خیانت پیشه و جنایتکاری گردیده اند که در ظلم و فساد و جنایت و خودکامگی از هر رژیمی مستبدتر و جنایتکارتراست، سردمداران این نظام صفوی گرا در دروغگویی و نفاق پیشگی به مراتب از سلفشان "ابن ابی" دروغگوتر و منافق تر و در تظاهر به دینداری ماهرتر هستند و در ایجاد اختلاف و شقاق و فتنه و فساد میان مسلمانان از"ابن سبا" هم خطرناکترند.
همانگونه که سرخ کلاهان صفوی چشم و گوش بسته مطیع محض اراده مرشد خونخوارخود بودند و شمشیر کج آنان هوا و هوسهای مرشد بی دین را که صبغه ی دینی به خود گرفته بود برآورده می ساخت، رهبر خودکامه این رژیم نیز به پیروی از صفویها، بنام مذهب و دین دست به هر جنایت و خیانتی میزند و با وجود آن مصرانه از مردم میخواهد که در برابر اجحاف ها و انحصار طلبی ها و خواسته های بیحد و حصر او دم برنیاورند و با هرگونه فشار و اختناق و جور و جنایت کنار آیند و بسوزند و بسازند و بدون چون و چرا مجری آمال مرشد سرخ کلاهان بنام "ولی فقیه" باشند، در این رژیم آزادی بیان و عقیده تحقق نیافتنی است و ما عملا نیز شاهد آن هستیم که هیچکس اجازه اندیشیدن و فکر کردن و انتخاب ندارد؛ چون ولی فقیه برای همه ی مردم فکر میکند و می اندیشد و انتخاب می نماید.
اهل سنت ایران قربانی چنین نظامی شده اند، نظامی که اصولا به اسلام و مکتب پیامبرصلی الله علیه و سلم اعتقادی ندارد و ماهیت آن یک ماهیت اسلامی نیست بلکه تنها اسم اسلام را با خود یدک می کشد و گرنه در عمل و اعتقاد ماهیت آن، ماهیت رفض و الحاد و کفر است، حکومتگران این رژیم سفاک اعتقادا سبائی و عملا صفوی گراهستند و از اسلام و اخلاق اسلامی و انسانیت بویی نبرده اند، این بی باوران به مکتب اسلام در طول دوران حکومت خونبارشان با انواع و اقسام ترفند ها سعی در نابودی اهل سنت نموده اند و کسانی هم که سعی در حفظ دین خود کرده و حاضر نشده اند در برابر ولایت سالاران تمامیت خواه کرنش کنند و حلقه زنگ زده غلامی ولی خودکامه فقیه را حلق آویز گوش خویش سازند، با برچسب های مختلف و از پیش تعیین شده از قبیل: وهابی، اشرار، وابسته به این و آن و غیره، اعدام و یا ترور و یا زندانی و شکنجه گردیده و مي گردند. این حکومتگران بی باورهمچون ابرهه به جنگ با خانه خدا برآمده و مساجد و حوزه های علمیه اهل سنت را ویران کرده اند، ده ها جلد قرآن کریم و کتب حدیث را زیر تن ها خاک و خاشاک دفن نموده اند و با وجود آن دم از وحدت و تساوی حقوق شهروندی شیعه و سنی میزنند!
وحدت ادعا شده از جانب رژیم ولایت فقیه تنها یک ادعای توخالی و واهی و سرابی است برای فریب اقوام و ملتها و مردمان بی خبر از همه چیز، این وحدتی که بر طبل آن به مدت یک هفته کوبیده می شود هرگز در واقع و در میدان عمل به اجرا در نیامده است و سفاکان ولایت فقیه بنام دین و مذهب و وحدت دست به خشونت و عزل و نصب امام جمعه های اهل سنت و حذف حق خواهان و حق گویان زده و میزنند و اهل سنت همواره از تبعیض و حق کشی و پایمال شدن حقوق حقه ی خود رنج برده و قربانی نقض حقوق بشربوده اند، جوانان ما را به جرم سنی بودن و سنی زیستن و حق خواهی شکنجه میکنند و بدار می آویزند و سپس با تهدید و تطمیع ازعلمای اهل سنت می خواهند که همگام با سردمداران رژیم مردمان بپاخاسته و حق خواه را اشرار، وهابی و..، بخوانند و ریختن خون آنان را حق مسلم نظام ولایت فقیه بدانند؟!
این همان وحدت شیعه و سنی از نوع منطق ولایت فقیه است یعنی اعدام، ترور، شکنجه و عذاب، غصب اراضی، تخریب مساجد و مدارس و اهانت به الگوهای دینی و مقدسات اهل سنت. سردمداران این رژیم که با داعیه وحدت وحشت ببار آورده اند با شیادی می خواهند چهره ی زیبایی از خود نشان دهند و توده ها را خام کنند و بنام وحدت جنایات خود را بپوشانند بنابر این، هفته وحدت سرپوشی است بر حق کشی ها، تبعیض ها، دشنامها، تحقیرها و جنایات بی شماری که جورپیشگان رژیم در حق اهل سنت انجام داده و میدهند ولی انسانهای کوردل و بی خبر از هر دو جهان این همه ظلم و ستم اعمال شده در حق اهل سنت را نمی بینند و به خاطر منافع زودگذر دنیوی چشمان خودشان را بر روی همه ی این جنایات می بندند و در جلساتی که بی محتوا و دروغین است شرکت می ورزند و بر اجحاف ها و تبعیض ها واستهزاها و اهانتهای سفاکان نظام مستبد ولایت فقیه در حق اهل سنت صحه می گذارند و مهر تأیید میزنند.
هفته وحدت که طبلی بیش نیست ممکن است برای کسانی که نخستین بار پای سخنان فریبنده و چرب زبانی های این منافقها می نشینند و عملکرد آنهارا ندیده اند امیدبخش باشد اما برای اهل سنت داخل کشور و به خصوص کسانی که سرشان را در برف غفلت فرو نبرده اند و چشم بصیرت دارند و همه روزه شاهد جور و جنایت و تبعیض می باشند، سخنان چاپلوسانه و مزورانه پیروان ابن سبا، ارزشی ندارد و این لقلقه های زبان خریداری ندارد.
۶ بهمن ۱۳۹۰
ما ه ربیع، ماه تحول وانقلاب
ما ه ربیع، ماه تحول وانقلاب
ربیع الاول، یادآورخاطره هاست، از تولد پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم گرفته تاهجرت و رحلت آنحضرت، ماه جان فشانی ها و از خود گذشتگیهاست، ماهی است که اساس و شالوده حکومت اسلامی در آن ریخته شد و وحدت انصار و مهاجرین رضی الله عنهم و خدمات شایسته این دو بازوی اسلام را در خود داشت و با رحلت آنحضرت صلی الله علیه وسلم، این وحدت ناگسستنی مجددا در سقیفه به نمایش گذاشته شد و آمال شوم منافقین کور دل و دشمنان اسلام را نقش بر آب کرد، در این ماه پیغمبر رحمت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم چشم به جهان گشود و همچون خورشید تابناک دنیا را منور ساخت، تولد آنحضرت سر آغاز پیروزی حق بر باطل بود و تحول و دگرگونی و انقلاب را درپی داشت، این تحول در طول دوران حیات پربار پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم در عرصه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در جزیرة العرب و در سایر مناطق جهان تحقق یافت و بدنبال آن ملاک و محور سنجش شخصیت افراد هم تغییر کرد.
در جوامع قدیم محور سنجش شخصیت افراد تعداد شتران، گاوها، اسب ها، قاطرها، گوسفندها، مقدار درهم و دینار، تعداد غلامان و کنیزان، خانه و املاک و وسایل تجملی و..، بود گرچه همین ملاک شخصیت در حال حاضرهم وجود دارد البته بگونه ای دیگر یعنی هرکس مال و مقام و ثروتی بیشتر، وسیله ای گرانتر، ساختمانی مجلل تر و قدرت بیشتر داشته باشد نزد عامه مردم با شخصیت تر و گرامی تر می باشد، در جاهلیت قبل از اسلام برآورد شخصیت افراد با تعداد غلام و کنیز و قاطر و شتر و گوسفند بود و در جاهلیت بعد از اسلام، زر و زور ملاک شخصیت افراد شمرده می شود.
و از آنجایی که در زمان بعثت پیغمبرصلی الله علیه وسلم ملاک و معیارشخصیت ثروت و قدرت و غلام و کنیز و جاذبه های مادی بود قریش با تعجب اظهارمیداشت: چرا محمد یتیم و از نظر مادی فقیر و تهی دست و بدون پشتیبان، به نبوت برگزیده شده و یکی از شخصیتهای مهم و معروف دو قریه یعنی مکه و طائف برای این کار انتخاب نشده اند، بنابه دیدگاه آنان این یک امر ناشدنی و غیرمنتظره ای بود که یتیمی برای رسالت و رهبریت جامعه برگزیده شود؛ چراکه ثروت و قدرت حرف اول و آخر را می زد و در امور دینی هم این قدرتمندان بودند که سعی میکردند رهبریت مردم را برعهده گیرند و برای آنان خط و مشی تعیین کنند، انسان های غیرقدرتمند هر چندهم که از شرف و نسب والایی برخوردار می بودند نمی توانستند به آسانی مردم رابه سوی خود جذب کنند و نقشی در اصلاح جامعه داشته باشند چون عموما حق و ناحق مطرح نبود بلکه شالوده و اساس روابط: خون، نسب، قبیله، قوم وعشیره بود و هر فردی خود را ملزم به دفاع و حمایت از قبیله و عشیره خود میدانست، افراد عشیره کاری به این نداشتند که حق چیست و باطل چه، انصاف چیست و ظلم چه؟ راستی و صداقت و دیانت و شرافت و حمیت محدود درعشیره و قوم بود و در آن خلاصه میشد تنها و تنها منافع عشیره و قوم مطرح بود و بس و برای رسیدن به آن ازهیچ کاری فروگذار نبودند و افراد قبیله حاضرنمی شدند در برابر فردی دیگر که از نسب و خون آنان نبود سرفرو آورند و سخنان او را بپذیرند.
با بعثت پیغمبراکرم صلی الله علیه وسلم ارزشها و معیارها و رفتارها و روابط اجتماعی تغییر یافت و امتیازاتی که بر مبنای خون، نسب، ملیت ، نژاد، عشیره، رنگ، زبان، ثروت و فقر بود کنار گذاشته شد و کسانی که قبل از بعثت به غارتگری و خود ستایی و لجاجت خوی وعادت کرده بودند و همه چیز رابرای خود می خواستند وقتی که به پیغمبرایمان آوردند از جان و دل ایمان آوردند و همه هستیشان را سخاوتمندانه و از روی عشق و علاقه فدای اسلام کردند و خودشان را از غل و زنجیرهای دست و پاگیر رسوبات جاهلی و جاذبه های پست مادی رها کردند و ارزشها و معیارهای حاکم در جامعه جاهلی را ترک کردند و برهمه ی آنها پشت پازدند و تقسیم بندیهای اجتماعی را کنار گذاشتند و تنهاعامل اتصال و پیوند میان آنان" رابطه عقیده و ایمان" گردید و این عقیده و ایمان بود که آنان را با همدیگر پیوند میداد نه چیزی دیگر.
ایمان وقتی که در قلب کسی راسخ و استوار میگردید او رامتحول می ساخت و آن شخص بلافاصله به تزکیه نفس می پرداخت و از ارزشهای پوچ جاهلی دست بر می داشت و خویشتن را مزین به زیور تقوا و عدالت و اخلاص و وقف جان فشانی در راه تحقق اهداف قرآن و اسلام می کرد. یاران رسول اکرم صلی الله علیه وسلم همگی اینگونه بودند همه ی آنان ایثارگر و فداکار و پروانه گان شمع وجود مبارک آنحضرت بودند، فرمانبرداری و اطاعتشان از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم و مواسات و دلسوزی آنان نسبت به همدیگر و ثبات و پایداری و فداکاریشان در راه آرمان، وصف ناپذیر بود آنان در مقابل مصایب و مشکلات چون کوه ایستادگی نمودند و بامال و جان از پیامبرو مکتب اسلام دفاع کردند، خداوند به وسیله ایشان اسلام را عزت و شوکت بخشید و فتنه ها و دسیسه ها، شکنجه و عذاب و جاذبه های دروغین و پست مادی نتوانست کمترین خللی در ایمان و اراده پولادین آنان به وجود آورد، با فداکاری ایشان اسلام تثبیت و پایدار گردید و در اندک زمانی انتشار و توسعه یافت و این وفا و پایداری آنان در راه اسلام بود که خداوند بر حقانیت ایمانشان در قرآن کریم گواهی داد و ایشان را اسوه و الگو برای سایرمؤمنان قرارداد.
اما مردمانی که از کنار معجزات روشن پیغمبر بی تفاوت گذشتند و به آنحضرت ایمان نیاوردند و نخواستند که از ارزشهای پوچ جاهلی دست بردارند از قبیل ابولهب و ابوجهل و سایر اسلام ستیزان، در برابر مقاومت و از خودگذشتگی یاران پیامبر به زانو درآمدند و روز به روز ضعیف و ضعیفتر شدند و در دنیا وآخرت خوار و زبون گشتند و سرانجام با حسرت و ناکامی به هلاکت رسیدند.
البته باهلاکت ابوجهل وهم فکرانش، دشمنان اسلام به کلی از میان نرفتند بلکه بنابه مصلحت شکل و رنگ عوض کردند و در قالب منافقین و بعد در قالب سبائیها و روافض و بنام اسلام درپی انتقام از دلیرمردان اسلام و تربیت یافتگان مکتب پیامبر برآمدند و به فتنه افکنی و هتاکی و سب و لعن و ترویج رفض و الحاد و اختلاف رو آوردند.
با توجه به واقعیت هایی که ماشاهد آن هستیم در حال حاضر رژیم مستبد ولایت فقیه پرچمدار این هتاکی ها و حرمت شکنی ها و فتنه افکنی ها است که خود بی باوری و بی ایمانی سردمداران این رژیم خود کامه را می رساند، اینان نیز همچون ابن ابی با نفاق پیشگی و ظاهر سازی و دروغگویی در پی فریب مردم برآمده اند ولی از این دروغگویی ها و هتاکی های خود جز رسوایی و ناکامی سودی نبرده و نخواهند برد و همانند ابوجهل به خاک مذلت خواهند افتاد و ابولهب وار با کوله باری از نفرت و ذلت در زباله دانی چال خواهند گردید و جهان اسلام از دسیسه بازیها و فتنه افکنی های آنها آسوده خواهد گشت.
۱۱ دی ۱۳۹۰
غرش توپ های رژیم ولایت فقیه
غرش توپ های رژیم ولایت فقیه
حرکت های تحریک آمیزرژیم فتنه گرولایت فقیه وجنگ زرگری میان آمریکا وحاکمان نظام مستبدومردم فریب ایران ورجزخوانیها وتهدیدات توخالی سردمداران آن هرچند برخی ازکشورها به خصوص حاکمان کشورهای خلیج رابه وحشت انداخته است اما برای کارتل ها وکارخانه های اسلحه سازی آمریکا وغرب یک پیشکش وهدیه ی حساب شده است تاآنهارا ازورشکستگی وبحران مالی رهایی بخشد وچرخ کارخانه های کشورهای بحران زده رابه چرخش درآورد ودرعوض آمریکا وسایرین با استفاده ازجامعه بی خاصیت عربی وسایرترفندها جلوسقوط رژیم مستبداسد رابگیرند وبرآدم کشی رژیم سوریه وهمدستان آن مهرتأییدزنند ودست رژیم ولایت فقیه رادرکشتن مردمان بی دفاع سوریه همچون عراق بازگذارند.
این یک امرمسلم است که آمریکا وغرب بیش ازآنکه نگران وضعیت اسفبارحقوق بشردرایران وسوریه وسایرکشورها باشند نگران وضعیت داخلی و ورشکستگی اقتصادی کشورهای خویش اند، لذابرای نجات ازبحران مالی که امروزه دامنگیراین کشورها گردیده، لولوخرخره ومترسکی مثل رژیم آشوب طلب ولایت فقیه رالازم دارند تاهم حکام عرب رابه چاپند وانواع واقسام سلاح های مرگبارخودرابه آنان بفروشند وکشورهای خودراازبحران مالی نجات دهند وهم برای اینکه وابستگی این حکام رابیشترسازند بارژیم مستبد وسازشگرولایت فقیه پشت پرده کنارآیند وبرای آن چراغ سبزنشان دهند وتشویق به آدمکشی وفتنه انگیزی درسطح منطقه نمایند همانگونه که درعراق کنارآمده اندو دست سپاه قدس ورژیم مالکی رادرسنی کشی وبمب گذاری بازگذاشته اند.
اگراتفاق غیرمنتظره وپیش بینی نشده ای پیش نیاید آمریکا ورژیم فتنه گرولایت فقیه بی توجه به حقوق انسان ها هریک منافع خودشان رادرملتهب نگاه داشتن منطقه کماکان دنبال خواهندکردوبه سازشکاری های پشت پرده خودادامه خواهندداد؛ رژیم ایران بدون دغدغه خاطربرسلطه رافضی گری وآدم کشی وآتش افروزی درکشورهای مسلمان خواهد افزود وآمریکا وغرب هم بامترسک قرادادن رژیم ولایت فقیه حکام به ظاهرمسلمان بریده ازملت خویش رازیرچترحمایت کذایی خودقرارداده وازثروت انباشته شده آنان کشورهای خودشان راازتنگناهای اقتصادی نجات خواهندداد.
حاصل کلا م اینکه رژیم ایران وآمریکا هردو درواقع یکدیگرراخوب شناخته اند وازهارت وهورت ودادوفریاد توخالی هم باخبرند ومشترکابه گزافه گویی وتظاهرمی پردازند وبا پاگذاشتن برروی جسدهای نیمه جان انسان ها به رقص وپای کوبی وبازی موش وگربه ادامه می دهند یکی دین رابازیچه خودساخته وبنام دین دست به هرجنایتی می زند ودیگری بنام کفروبی دینی وحقوق بشرمنافع خودرامی جوید.
اشتراک در:
پستها (Atom)