هنگامی که دعوتنامه ی رسمی حوزه ی علمیه احناف خواف بدستم رسید، موضوع هماهنگی با حوزه های علمیه خواف، تربت جام و سایر مدارس را با مرحوم حاجی مولوی صالحی در میان گذاشتم، حاجی مولوی برایم جمله ای فرمود که بعدها متوجه حقیقت آن شدم و آن اینکه :"شاید با هرکس بتوانی هماهنگی برقرار کنی و مدارس با هم هماهنگ شوند، ولی این را بدان که حوزه های خواف و تربت جام با تو هماهنگ نخواهند شد و با آنها نمی شود هماهنگی کرد"، لیکن من _ بنا به قولی که از برخی از مدرسین حوزه خواف گرفته بودم _ اصرار در هماهنگی ورزیدم و مرحوم حاجی مولوی در نهایت فرمود : "از من گفتن بود، اشکالی ندارد، برو و در جلسه شرکت کن"
من به نمایندگی از حوزه علمیه مظهرالتوحید به اتفاق سایر دوستانی که قبلا با هم هماهنگی برقرار کرده بودیم، به خواف رفتم.
همه ی مسؤلین مدارس دینی اهل سنت و یا نمایندگان آنها از سرتاسر خراسان به حوزه خواف آمده بودند ، تنها دو نفر از علمای سرشناس اهل سنت خراسان در این جلسه حضور نداشتند:
1- مولوی عبدالعزیز اللهیاری _رحمه الله _ از بیرجند که به علتی موفق به آمدن نشده بود و از طریق تلفن ضمن معذرت خواهی اعلام داشت که همه ی مصوبات جلسه هماهنگی مورد قبول او است.
2- مولانا محی الدین_مدیر حوزه علمیه تعلیم القرآن صالح آباد_که در آن زمان در تبعید بسر می بردند و به نمایندگی از ایشان چند تن از هیأت امنای حوزه در این جلسه شرکت داشتند.
بعد از احوال پرسی و تعارفات با حضور مولانا شمس الدین مطهری_رحمه الله_جلسه رسمی شد و شراف الدین جامی با در دست گرفتن قلم و کاغذ،خودش را در کنار مولانا جای داد، مولانا مطهری از روحانیون حاضر در جلسه خواستند تا طرح پیشنهادی خود را برای تشکیل شورای هماهنگی، ارائه دهند، همه سکوت کردند و هیچکس طرحی ارایه نداد و یا هم نداشت.
فضای حاکم بر جلسه توأم با ترس و بی اعتمادی بود؛ ترس از اطلاعات رژیم و اعتماد نداشتن به یکدیگر.
برخی از روحانیون خواف از همان ابتدا تلاش داشتند تا گرداننده ی اصلی شورا همان دفتر به اصطلاح امور اهل سنت باشد_ چیزی که اساسا با آن مخالف بودم_ بدین منظور چندین بار سعی کردند تا با مشهد تماس برقرار سازند ولی موفق نشدند.
شراف الدین جامی و برخی هم فکران وی سعی داشتند که این هماهنگی را در چهار چوب مدارس به اصطلاح رسمی محدود سازند که با موضع گیری سرسختانه من و دوستانم مواجه شدند و مولانا مطهری_رحمه الله_از موضع ما دفاع کردند.
شرف جامی مجددا تلاش کرد تا سخن خود را به کرسی بنشاند و گفت:
ما باید کاری کنیم که مدارس غیر رسمی تحت پوشش مدارس رسمی قرار بگیرند، همانگونه که مدارس نواحی تربت جام از جمله مدرسه تعلیم القرآن صالح آباد تحت پوشش حوزه علمیه تربت جام قرار دارد، که با عکس العمل هیأت امنای مدرسه صالح آباد مواجه و اظهار داشتند که حوزه صالح آباد به هیچ عنوان تحت پوشش شما نبوده و نیست..
طرح پیشنهادی:
آخرالامر من طرح پیشنهادی خود را ارایه دادم، همه ی حاضرین در جلسه به یکدیگر نگاه کردند، مولوی شیرمحمد_ از سنگان خواف_ جلسه را ترک کرد و دیگر در هیچ جلسه ای حضور نیافت.
برخی از آقایون هم بنابه غرور بی جایشان حاضر نبودند طرح پیشنهادی مرا بپذیرند و خودشان هم طرحی نداشتند، مولانا بعد از مرور فرمودند: "خیلی خوب است"و از طرح ارایه شده توسط من پشتیبانی کردند و دیگران ناچار بپذیرش آن شدند.
بر اساس این طرح تعداد نه نفر از روحانیون سرتاسر خراسان به عنوان اعضای شورای هماهنگی انتخاب شدند و مسؤلیت طرح و برنامه ریزی شورا بر عهده آنان قرار گرفت.
ترکیب نه نفره اعضای شورا عبارت بودند از:
1- مولوی عبدالعزیز اللهیاری_رحمه الله_از بیرجند
من به نمایندگی از حوزه علمیه مظهرالتوحید به اتفاق سایر دوستانی که قبلا با هم هماهنگی برقرار کرده بودیم، به خواف رفتم.
همه ی مسؤلین مدارس دینی اهل سنت و یا نمایندگان آنها از سرتاسر خراسان به حوزه خواف آمده بودند ، تنها دو نفر از علمای سرشناس اهل سنت خراسان در این جلسه حضور نداشتند:
1- مولوی عبدالعزیز اللهیاری _رحمه الله _ از بیرجند که به علتی موفق به آمدن نشده بود و از طریق تلفن ضمن معذرت خواهی اعلام داشت که همه ی مصوبات جلسه هماهنگی مورد قبول او است.
2- مولانا محی الدین_مدیر حوزه علمیه تعلیم القرآن صالح آباد_که در آن زمان در تبعید بسر می بردند و به نمایندگی از ایشان چند تن از هیأت امنای حوزه در این جلسه شرکت داشتند.
بعد از احوال پرسی و تعارفات با حضور مولانا شمس الدین مطهری_رحمه الله_جلسه رسمی شد و شراف الدین جامی با در دست گرفتن قلم و کاغذ،خودش را در کنار مولانا جای داد، مولانا مطهری از روحانیون حاضر در جلسه خواستند تا طرح پیشنهادی خود را برای تشکیل شورای هماهنگی، ارائه دهند، همه سکوت کردند و هیچکس طرحی ارایه نداد و یا هم نداشت.
فضای حاکم بر جلسه توأم با ترس و بی اعتمادی بود؛ ترس از اطلاعات رژیم و اعتماد نداشتن به یکدیگر.
برخی از روحانیون خواف از همان ابتدا تلاش داشتند تا گرداننده ی اصلی شورا همان دفتر به اصطلاح امور اهل سنت باشد_ چیزی که اساسا با آن مخالف بودم_ بدین منظور چندین بار سعی کردند تا با مشهد تماس برقرار سازند ولی موفق نشدند.
شراف الدین جامی و برخی هم فکران وی سعی داشتند که این هماهنگی را در چهار چوب مدارس به اصطلاح رسمی محدود سازند که با موضع گیری سرسختانه من و دوستانم مواجه شدند و مولانا مطهری_رحمه الله_از موضع ما دفاع کردند.
شرف جامی مجددا تلاش کرد تا سخن خود را به کرسی بنشاند و گفت:
ما باید کاری کنیم که مدارس غیر رسمی تحت پوشش مدارس رسمی قرار بگیرند، همانگونه که مدارس نواحی تربت جام از جمله مدرسه تعلیم القرآن صالح آباد تحت پوشش حوزه علمیه تربت جام قرار دارد، که با عکس العمل هیأت امنای مدرسه صالح آباد مواجه و اظهار داشتند که حوزه صالح آباد به هیچ عنوان تحت پوشش شما نبوده و نیست..
طرح پیشنهادی:
آخرالامر من طرح پیشنهادی خود را ارایه دادم، همه ی حاضرین در جلسه به یکدیگر نگاه کردند، مولوی شیرمحمد_ از سنگان خواف_ جلسه را ترک کرد و دیگر در هیچ جلسه ای حضور نیافت.
برخی از آقایون هم بنابه غرور بی جایشان حاضر نبودند طرح پیشنهادی مرا بپذیرند و خودشان هم طرحی نداشتند، مولانا بعد از مرور فرمودند: "خیلی خوب است"و از طرح ارایه شده توسط من پشتیبانی کردند و دیگران ناچار بپذیرش آن شدند.
بر اساس این طرح تعداد نه نفر از روحانیون سرتاسر خراسان به عنوان اعضای شورای هماهنگی انتخاب شدند و مسؤلیت طرح و برنامه ریزی شورا بر عهده آنان قرار گرفت.
ترکیب نه نفره اعضای شورا عبارت بودند از:
1- مولوی عبدالعزیز اللهیاری_رحمه الله_از بیرجند
2- مولوی شهاب الدین از خواف
3- مولوی عبدالله موحدی از خواف4
- مولوی حفیظ الله از نشتیفان خواف
5- مولوی غلام احمد علیبایی از مشهد ریزه
6- شراف الدین جامی از تربت جام7
- آقای نخل احمدی از فخر المدارس تربت جام8
- مولوی فرقانی از بالا خواف
9- مولوی ابراهیم صفی زاده از تایباد
قرار شد نخستین جلسه شورا در تربت جام برگزار گردد و در مورد گزینش طلاب، مدرسین و امتحانات نهایی، بحث و تبادل افکار شود.
قرار شد نخستین جلسه شورا در تربت جام برگزار گردد و در مورد گزینش طلاب، مدرسین و امتحانات نهایی، بحث و تبادل افکار شود.