۱۸ فروردین ۱۳۸۸

صبح روز بعد

صبح روز بعد، مرا مجددا برای بازجویی بردند و سؤال ها بیشتر در مورد تأسیس شورای هماهنگی بود و از نامه ای که به خامنه ای دادم نیز سؤال کردند ( در مورد این نامه بعدا توضیح خواهم داد) در مورد شورای هماهنگی سؤال ها از این قرار بود :
س: هدفت از تأسیس شورا چه بود؟ از چه کسی دستور می گرفتی؟ چرا نام آن را شورای هماهنگی گذاشتی وو..؟
ج: من شوری را تأسیس نکردم بلکه همه ی علمای اهل سنت خراسان در تأسیس شوری دست داشته اند و اولین تجمع علمای خراسان در حوزه علمیه احناف خواف زیر نظر مولانا مطهری صورت گرفت و در آن جلسه مولوی کریمدادی نیز حضور داشت و این تصمیم همه ی علمای اهل سنت خراسان بوده که شورایی را جهت پیشرفت امور حوزه های دینی خویش تأسیس نمایند.
س : ما اطلاع دقیق داریم که طرح شوری را تو داده ای و هدفت از تأسیس شوری این بوده که می خواسته ای با دفتر امور اهل سنت که سرپرستی حوزه های اهل سنت را بر عهده دارد، به مقابله و مخالفت برخیزی.
ج: اینکه طرح شوری را من داده ام درست است چون باید کسی یک طرحی ارائه میداد اما برنامه های آن محفی نبوده و در راستای مخالفت با روندکاری دفتر امور اهل سنت هم نبوده بلکه چند جلسه ای که برقرار شده به صورت علنی برقرار گردیده و هدف از آن پیشرفت در امور تعلیمی و تربیتی طلبه ها بوده و هیچ ربطی به برنامه های کاری دفتر امور اهل سنت نداشته است، شورای هماهنگی از نام آن پیداست که در برگیرنده ی مدارس دینی اهل سنت و هماهنگ کننده ی برنامه های درسی و تعلیمی آنهاست.
س: آیا این نام از "وفاق المدارس" پاکستان گرفته شده است؟
ج : نام شورای هماهنگی در جمع علمای اهل سنت خراسان به تصویب رسید و این نام متناسب با برنامه های کاری آن انتخاب گردیده بود و هیچ ربطی به "وفاق المدارس" پاکستان ندارد.
س : اگر تو منظوری نداشتی پس چرا در اولین گردهمایی علماء در خواف این همه اصرار داشتی که مدارس غیر رسمی هم در شوری باشند در حالی که علمای دیگر مخالف این کار بودند؟
ج: شما که داعیه ی وحدت دارید پس چه اشکالی دارد که همه ی مدارس تحت یک برنامه ی مشخصی درآیند و هدف از شوری هم این بود که همه ی مدارس اعم از رسمی و غیر رسمی را در برگیرد تا هماهنگی میان همه ی مدارس به وجود آید و مدیران مدارس در این زمینه به توافق رسیدند و آن را تصویب کردند، در ثانی، همه ی علماء مخالف این کار نبودند بلکه برخی از جمله آقای شراف الدین جامی مخالف بودند که ایشان هم در نهایت قبول کردند که شوری در برگیرنده ی همه ی مدارس باشد .
س: این کار را دفتر امور اهل سنت هم می توانست انجام دهد، چرا تو اصرار به این کار داشتی؟
ج: تنها من اصرار به وحدت مدارس نداشتم بلکه بیشتر علمای منطقه خواهان وحدت مدارس بودند و مسئولین دفتر هیچ کاری در این زمینه نکرده بودند و اگر وحدت حوزه ها جزو برنامه ی کاری آنان در آینده بوده است پس ما کار آنان را جلو انداختیم و نباید از این کار ناراحت می شدند و شوری را منحل می کردند.
س: دفتر امور اهل سنت شوری را منحل نکرده بلکه خود علمای اهل سنت خراسان آن را منحل کردند؟
ج: مسئولین دفتر تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری با شوری نگردیدند و در حقیقت مدیران حوزه ها را وادار کردند تا از شوری کناره گیری کنند و قبل از اینکه من دستگیر شوم، به خاطر فشار دفتر امور اهل سنت، شوری عملا منحل گردید.
س: تو و رفقایت قبل از آن هم شورایی داشتید پس چرا اقدام به تأسیس شورای دیگری کردی و منظورت از آن شوری چه بود؟
ج: آن شوری، شورای منطقه ای بود و تنها چهار مدرسه را در بر می گرفت ولی این شوری فراگیر و همه ی حوزه ها و مدارس علوم دینی اهل سنت خراسان را در برمی گرفت و همان طور که قبلا هم گفتم من شوری را تأسیس نکردم بلکه این خواست همه ی علمای منطقه بود و ما منظور بدی از این کار نداشتیم و هدف ما این بود که برنامه های درسی مدارس، منظم و یکی شود.
س: اسامی مدارس را بنویس؟
اسامی مدارسی که به خاطر داشتم آنها را نوشتم. لازم به یادآوریست: اطلاعات رژیم از همه ی مدارس علوم دینی اهل سنت و تعداد طلبه ها و مدرسین آنها اطلاع داشت چون عموما در بسیاری از مدارس جاسوس داشتند پس نیازی نمی دیدم که از ذکر نام مدارس خود داری ورزم.
س: شوری از کجا تأمین میشد؟
ج: شوری از هیچ جا تأمین نمی شد، اعضای شوری مسئولین و یا استادهای مدارس بودند و به جایی وابسته نبودند.
س: چرا روحانیون اهل سنت بعد از اینکه فارغ التحصیل می شوند فورا اقدام به تأسیس مدرسه و مسجد می نمایند و اصولا چرا مساجد و مدارس اهل سنت بعد از انقلاب گسترش یافته است، حتما از منابعی تأمین می شوند که اقدام به این کار می کنند؟
ج: شما باید این کار را افتخاری برای خود بدانید که در دوران حکومت شما مردم اقدام به ساخت مساجد و مدارس دینی می نمایند و به آن رو آورده اند، نه اینکه از مدارس و مساجد وحشت داشته باشید، در ثانی، مساجدی که قبل از انقلاب ساخته شده بودند گنجایش جمعیت فعلی را ندارند و مطمئن باشید که اهل سنت از هیچ منبع خارجی تأمین نمی شوند و ساخت مدارس و مساجد از پول مردمان سنی همان محل، صورت می گیرد و علاوه از آن، تأسیس مدرسه یک نوع سرگرمی و خود مشغولی و خدمت به مردم است و بیشتر روحانیون اهل سنت به همین خاطر اقدام به تأسیس مدرسه می کنند.
س: ممکن است یک نوع منبع در آمدی هم باشد؟
ج: اینکه حوزه منبع درآمدی هست یا نیست این موضوع را می توانید از مولوی کریمدادی و امثال او بپرسید چون من از آن اطلاعی ندارم و هیچ وقت هم از حوزه به عنوان یک منبع درآمد استفاده نکرده ام و چنین دیدی هم نسبت به حوزه ندارم.